شاه بیت های ناب
بی وفایی مرضی مهلک و بی درمان استخنجر دوست به پشتُ ، دل من مهمان استاشک چشمم خبر از غصه ی قلبم داردقطرههایش مَثَل ِ زمزمه ی باران استگله ای نیست از آن دشمن خونخوار به دل
شکوه از غصه و از دشمنی ِ یاران است
هر چه خوبی کنم و مهر به یاران ورزم
دست من بی نمک و قیمت دل ارزان است
ای خدا قطع کن این دست مرا از آرنج
از خیانت جگرم پر شرر و سوزان است