گر دو صد عُمر شود پردهنشین در معدن
خصلت سنگِسیه نیست که گوهر گردد
پروین اعتصامی
عزیزم، روشنم، بالانشینم، خفته در ترمه
غریبم، ساکتم، بیهمدمم، قرآنم انگاری
حامد عسکری
هردو مخدّرند که بیچاره میکنند
باید به چشمهات به ندرت نگاه کرد!
مسلم محبی
⧈
به درد عشق خوشم با خیال دوست، که گَهگَه
قدم به پرسش ما مینهد به رسم عیادت...
امیرشاهی سبزواری
در گردن دیگری میفکن
دستی که به خون من خِضاب است...!
آتش فریدنی
یک گنه دارم که نامش هست عشق
وه! چهها بهر گناهی میکشم...
محمد تجربهکار
تو آخر سوی دریا میروی همراه ماهیها
و میبوسد پیاپی موج دریا جای پایت را...
حسین کرمی
پر و بالم نشکستهست، ولیکن نگذاشت
ذوقِ صیّاد، توانایی پرواز به من...
آزاد کشمیری
گفتی خودت مسیری و رفتن، رسیدن است
من سالهاست میروم اما سفر کجاست؟
سید مهدی نقبایی