السلام و علیک یا حسن ابن علی
کاش میشد شب یلدا به کنارت باشم
مرحم و شمع و چراغ شب تارت باشم
کاش میشد که بلندای شب یلدا را
به بقیع آیم و تا صبح به کنارت باشم ...
بهمُصحفهای رُخسارت بَسی خوردم قسم اکنون
سر زلفِ تو را محکم پی سوگندها دارم ...
طالب آملی
شب یلداست شب از تو به دلگیری هاست
شب دیوانگــی اغلب زنجیـــــریهاست
شب تا صبــــح به زلف تــو توکل کردن
شب در دامن تنهایی شب ، گل کردن
شب درداست شب خاطــره بارانیهاست
شب تا نیمه شب شعر وغزلخوانیهاست
شب یلداست شب با غم تو سر کردن
شب تقدیـــر خود اینگونــــه مقدر کردن
کاش یک شب برسد یک شب یلدا باهم
بنشینیم زمــان را بــــه تماشـــا با هم
بنشینیم و ز هـــم دفـــع ملالی بکنیم
این هم از عمر شبی باشد وحالی بکنیم
شب یلدا شده خود را برسانی بد نیست
امشبی را اگر ای عشق بمانی بد نیست
سیب سرخی و اناری و شرابی بزنیم
پشت پا تا سحرالدهر به خوابی بزنیم
موی تو باشد وشب را به درازا بکشد
وای اگر کار من و عشق به یلدا بکشد
چـــه شود اوج پریشانی مان جا بخوریم
بین یک عالم ِ شب صاف به یلدا بخوریم
می شود خوبترین قسمت دنیا با تو
گر که توفیق شود یک شب یلدا باتو
با تو ای خوبترین خاطره ی رویایی
ای که عمر تو الهی بشود یلدایی
میشوی از همه ی شهر تماشایی تر
گر شود عشق تو از عمر تو یلدایی تر
حیف شد نیستی امشب شب خاموشیها
کــــوه غم آمده پیشم بــــه هم آغــوشیها
نیستی شمع شب تار مرا فوت کنی
بدرخشی همه را واله ومبهوت کنی
بی تماشای تو با اینهمه غمها چه کنم؟
تو نباشی گل من با شب یلدا چه کنم؟
فرامرز عرب عامری