این پیام در بالای صفحه سنجاق شده است .
من آدم سیاسی و جناحی ای نیستم ، ولی ؟؟
در صورت جنگ ایران با هرکشوری
من سمت وطنام میایستم❤️
عمری از عشق چنان بود نصیبم که شدهست
معنی «حسرت» و «اندوه»، معادل با «من»
سجاد رشیدی پور
مرا با چشمهای بسته از پل بگذران ای دوست!
تو وقتی با منی دیگر مرا بیم معادی نیست...
فاضل نظری
امیدی بر جماعت نیست ، میخواهم رها باشم
اگر بیانتها هم نیستم ، بیابتدا باشم
اگر یکبار دیگر فرصتی باشد که تا دنیا
بیایم ، دوست دارم تا قیامت در کما باشم !
خیابانها پر از دلدار و معشوقان سردرگم
ولی کو آنکه پیشش میتوانم بیریا باشم ؟
کسی باید بیاید مثل من باشد ؛ خودم باشد
که با او جای لفظ مضحک "من" یا "تو" ، "ما" باشم
یکی باشد که بعد از سالها نزدیک او بودن
به غافلگیرکردنهای نابش آشنا باشم
دلم یک دوست میخواهد که اوقاتی که دلتنگم
بگوید خانه را ول کن ؛ بگو من کِی ، کجا باشم ؟
سید سعید صاحب علم
اولش عشق فقط گاهی و تفریحی بود
بعد ها دل به تو معتاد ، همین طوری شد !
خانه ام گرچه شبی روی سرم ویران شد
بعدها خانه ی صیاد ، همین طوری شد ...
مهدی استخر
وقتی به دوش خاطره ها می نشانی ام ،
تا انزوای تلخِ غزل می کشانی ام
خود را به سطر سطر نگاهت سروده ام
حتی اگر مچاله کنیّ و نخوانی ام
من اهل چشم های توام ای جهان من !
گریه نکن که از وطن خود برانی ام
برگی خزان گرفته و پژمرده ام که تو
با بادِ بی تفاوتیت می تکانی ام
"فرهاد" و "قیس" ، مردنشان شرط عشق بود
یاری کن ای اجل ! که به یاران رسانی ام ...
ناصر بقالی