شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

قاآنی

پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن


می‌شنیدم که بدین نوع همی راند سخن


کای ز زلفت صصصبحم شاشاشام تاریک


وی ز چهرت شاشاشامم صصصبح روشن


تتتریاکیم و بی شششهد للبت


صصصبر و تاتاتابم رررفت از تتتن


طفل گفتا مَمَمَن را تُتُو تقلید مکن


گگگم شو ز برم ای کککمتر از زن


ممی‌خواهی مممشتی به ککلت بزنم


که بیفتد مممغزت ممیان ددهن


پیرگفتا وووالله که معلومست این


که که زادم من بیچاره ز مادر الکن


هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون


گگگنگ و لالالالم به‌ خخلاق زمن


طفل گفتا خخدا را صصصدبار ششکر


که برستم به جهان از مملال و ممحن


مممن هم گگگنگم مممثل تتتو


تتتو هم گگگنگی مممثل مممن


قانی