شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

سید سعید صاحب علم


امیدی بر جماعت نیست ، می‌خواهم رها باشم

اگر بی‌انتها هم نیستم ، بی‌ابتدا باشم


اگر یک‌بار دیگر فرصتی باشد که تا دنیا

بیایم ، دوست دارم تا قیامت در کما باشم !


خیابان‌ها پر از دلدار و معشوقان سردرگم

ولی کو آنکه پیشش می‌توانم بی‌ریا باشم ؟


کسی باید بیاید مثل من باشد ؛ خودم باشد

که با او جای لفظ مضحک "من" یا "تو" ، "ما" باشم


یکی باشد که بعد از سال‌ها نزدیک او بودن

به غافلگیرکردن‌های نابش آشنا باشم


دلم یک دوست می‌خواهد که اوقاتی که دلتنگم

بگوید خانه را ول کن ؛ بگو من کِی ، کجا باشم ؟


سید سعید صاحب علم


امید صباغ نو


صبحانه غم ، ناهار جنون ، غصه شام من


دیدی چقدر بی تو جهان شد به کام ِمن ؟!


امید صباغ نو 

مهدی استخر


اولش عشق فقط گاهی و تفریحی بود

بعد ها دل به تو معتاد ، همین طوری شد !


خانه ام گرچه شبی روی سرم ویران شد

بعدها خانه ی صیاد ، همین طوری شد ...


مهدی استخر


حسن دلبری


چیست در گردش جادویی چشمت ؟ که هنوز


قلم فرشچیان دور خودش می چرخد ... !


حسن دلبری