چه سان جواب دل بینوای خویش دهم ؟
که خون ناحق صد ارزو به گردن ماست ...
اسیر شهرستانی
به عاشقانه سرودن چه حاجت است مرا ؟
چرا که ناب ترین شعر عاشقانه تویی
محمد قهرمان
بجز وصال تو هیچ از خدا نخواسته ایم
که حاجتی نتوان خواست از خدا جز تو
فروغی بسطامی
غزل هایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را
برای ماه میخواندم نظر میکرد پایین را
سر از سنگینی فکر وصالت درد می گیرد
به بستر می برم اما همین سر درد سنگین را
کاظم بهمنی
عاشق به شور بختی من نیست در جهان
برخاستم ز جا ، نمکم از کنار ریخت ...
صائب تبریزی
نمی دانم چرا ، اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش می گریم
فاضل نظری
گفته بودی تا ابد پیشت ، کنارت ، با توام
کی ابد آمد تو رفتی و من تنها شدم ؟
سمانه مظلوم
کیفیت بیچارگی ام پیش تو این است
در محضر ارباب غزل شعر سپیدم
محمد سهرابی