گنجشکان لاف می زنند:جیک جیک جیک جیکجیک هیچ یکشان در نیامدتو که دور می شدیشمس لنگرودی
نه پنجره ای اضافی دارم،که تو را در آن بگذارم،و نه میزی،معشوقه ای نیز در این شهر ندارمای گل! تو را بخرم و چکارت کنم؟جاهد کوله بی
سال هاستمن و فراموشیسرِ «تو»جنگ داریم!محمد غفاری
از ما که گذشت،به شما اگر رسید،به جای ما،روزیهزار وعده،دوستش داشته باشید...بهمن عطایی
خوش به حالتپیش خودت هستیعلیرضا روشن
می دانم...آخر یک روز خسته می شود از نیامدنششوخی که نیست...مگر آدمچقدر می تواند نیایدآرش نژادی