گران گشتم به چشمش بس که رفتم بی طلب سویش
مرا از پای نافرمان چه ها بر سر نمی آید
صائب
...............
بسکه می آیم به کویت شرم می آید مرا
چون کنم ؟ جای دگر خاطر نیاساید مرا
...............
چه مغرورم ! ولی آنقدر زنجیرم به احساسم
که تا رد میشوی کج می کنم سمت تو راهم را !
محمد قادری