،تمامِ شهر تو را میخوانندتنها،منَم که تو را مینویسم.
،جهانی را به تسلیم وا داشته ایبا پیراهنی سفیدبی تابِ گریختن از دستِ بندِ رخت!
،فرقی نمیکند دلقک باشی
دیوانه، یا عاشق؛
مردم برای خندیدن
همیشه بهانه میخواهند!
،نامهام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه
از نو برایت مینویسم
حال همهی ما خوب است
اما تو باور نکن!