خرده از بوی عرق بر مرد اهل کار نیست
بو کجا از خاصیت عاری نماید سیر را
محسن_قاسمی
من برای عشق می میرم، برای شعر نه!
دفتر شاعر برای او مزار کوچکی ست
کاظم_بهمنی
خاکم اما همگان محترمم میدارند
مهر از کرببلا آمده را می مانم!
محمد_سهرابی
سودا همان و عشق همان و جنون همان
یعنی همان لسانی دیوانه ی تو ام !
لسانی
روسری سر کن و نگذار که در حومه ی شهر
مردگان شایعه سازند که محشر شده است ..
سجاد_شهیدی
شاه و گدا به دیدهٔ دریادلان یکی است
پوشیده است پست و بلند زمین در آب
صائب_تبریزی
گفتی چه کسی؟ در چه خیالی؟ به کجایی؟
بی تاب تــوام ، مــحــو تــوام ، خانه خــرابــم
بیدل_دهلوی
گفتیم: گل مگیر،مومن! دهان ماست!
گفتند: بسته باد ، راهِ زیانِ ماست!
حسین_جنتی
بیماری من شـد سبـب پرسش معـشوق
می میرم از این غم که چرا بهترم امشب