شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

رحیم معینی کرمانشاهی

قصه یوسف و ان قوم چه خوش پندی بود


به عزیزی رسد افتاده به چاهی گاهی


رحیم معینی کرمانشاهی

بنیامین دیلم کتولی

برای باور دیوانگی هایم همین بس بود

که از هر کس خبر میخواستی رفتم سر اوردم


سپس تا انکه زیر سایه ی ابروی تو باشد 

کمی خورشید را در اسمان پایین تر اوردم 


بنیامین دیلم کتولی

سمیه محمدیان

کم دعا کن که مرا از سر تو وا بکند 

او خودش خواست تو را در دل من جا بکند


عاشقم کرد که دست از سر او بردارم 

که مگر درد مرا درد مداوا بکند


سمیه محمدیان

کلیم کاشانی

شمع این مسئله را بر همه کس روشن کرد


که تواند همه شب گریه ی بی شیون کرد 


کلیم کاشانی

نجمه زارع

تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم 

از تو تا دورم دلم انگار شاعر می شود


باز می پرسی چطور این گونه شاعر شد دلت 

تو دلت را جای من بگذار شاعر می شود


نجمه زارع

علیرضا بدیع

دنیا بدون عشق چه دنیای مضحکی ست


شطرنج مسخره ست زمانی که شاه نیست


علیرضا بدیع

ملا نسبتی تهانیسری

جدا زما دل ما را به زیر خاک کنید 


با این ستم زده در یک مزار نتوان بود !


ملا نسبتی تهانیسری

مسیح مسیحا

دعا نموده ام که بیاید ، ولی نمی آید


دلا گمان کنم که ز چشم خدا هم افتادیم ...!


مسیح مسیحا

حکیم نزاری

کیست  که او خبر کند یار مرا ز حال من 


تا به دعا مدد دهد یار ستم رسیده را 


حکیم نزاری