شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

به بهانه ی شب جمعه برای دل خودم

هیچ موقع یادم نمیره اون جلسه ای که استاد لطیفیان این شعر و برا اولین بار خوندن. امیدوارم هر چی زودتر سلامتیشون و بدست بیارن.


دیگر به پای شمع نشستن چه فایده

وقتی به پای سوختن ما دلش نسوخت


با هر چه داشتم وسط شعله سوختم

من زندگیم سوخت و حتی دلش نسوخت


مجنون نشسته پیش غرور شکسته اش

وقتی خبر رسید که لیلا دلش نسوخت


من هر چه میکشم همه زیر سر دل است

پروانه هم نسوخت پرش تا دلش نسوخت


کوچه به کوچه دست به دیوار میگرفت

یوسف چرا به حال زلیخا دلش نسوخت


یک گوشه بال بال زدم من , نگاه کرد

من سوختم مقابلش اما دلش نسوخت 


من کربلا نرفتم و دیگر نمیروم

من التماس کردم و آقا دلش نسوخت


فردا برای سوختن آماده اش کنند

آنکه برای زینب کبری دلش نسوخت


علی اکبر لطیفیان


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد