مبادا ای طبیب ، اندر علاج من بیندیشی
که من حال خوشی در سایه این ناخوشی دارم
میرزاده عشقی
فقط میگیرد اما هیچ بارانی نمی آید
دلم چون آسمان عصرهای جمعه غمگین است
فرامرز عرب عامری
تو را میخواست قایق ران که هر شب تور می انداخت
وگرنه داشت دریا بی نهایت ماهی قرمز
پانته صفایی