شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

حسین کرمی

خسته است از من و دلداگی شعله ورم

غرق خون است ز داغ غم عشقش جگرم


قصه ای تلخ تر از غصه ی من آیا هست؟

وسط راه رها کرده مرا همسفرم


از همان روز که پرواز فراموشم شد

سرزنش می شنوم از همه ، از بال و پرم


شمعم و درد مرا هیچ کس از من نشنید

بر ملا کرده ولی داغ مرا چشم ترم


گریه ی تلخ مرا ساده مپندار ای دوست...

قسمتی از جگرم ریخته در دور و برم


همچو آهی شده ام روی دل آینه ای

بی سبب محو شود از دل و جانش اثرم


گرچه یادی نکند پیش خود اما همه شب

دم به دم خاطر او میگذرد از نظرم


می روم گوشه ی تنهایی خود غرق شوم

آنچنانی که نباشد اثری از خبرم


دردم این است کسی نیست که در روز وداع

کاسه ای آب بریزد ز وفا پشت سرم


حسین کرمی

نظرات 1 + ارسال نظر
یه آدمی جمعه 10 آذر 1402 ساعت 11:25

از این شعر غم‌انگیز ندیدم،
نشد
یک باره محو شود از جهان اثرم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد