دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود ، در دل سنگش اثر نکرد
هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
کاری که کرد دیده ی من بی نظر نکرد
من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
حافظ