یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم...
افشین یداللهی
رو به رویت چه لذتی دارد
صحبت از حرف های تکراری
مطمئنم که دوستت دارم
مطمئنی که دوستم داری..؟
از " کویرِ " شریعتی گفتی
اینکه عاشق به قول او کور است..
راستی دیده ای که جلد کویر
مثل موهای امشبت بور است..؟
ماه بانوی من دوباره بخند
به من و حرف های امشب من
با همین خنده های تو هر شب
خوب و آرام می شود تب من
روز روشن کنار پنجره ها
دفترت را سیاه می کردی
ذوق می کرد آسمان وقتی
تو به باران نگاه می کردی..
تو اگر پیش من نباشی باز
غزلم را خراب خواهم کرد
من برای نوشتن از دریا
روی چشمت حساب خواهم کرد..