زینب اکبری

ریشه در آغوش من داری و عطرت سهم اوست

دردهای ریشه دارم را ز گلدان ها بپرس...!

زینب اکبری

حافظ

‏کشش چو نبود از آن سو،

                چه سود کوشیدن؟

‏⁧

حافظ⁩

سید حمیدرضا برقعی

نگاهـم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌مـاند

که از لبخند لبریزم ، که از گریه فراوانم

سیدحمیدرضابرقعی

فاضل نظری

فردا اگر بدون تو باید به سر شود

فرقی نمی کند شب من کی سحر شود

شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست

بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود

رنج فراق هست و امید وصال نیست

این "هست و نیست" کاش که زیر و زبر شود

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است

مگذار درددل کنم و دردسر شود

ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند

دیگر قرار نیست کسی باخبر شود

موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است

بگذار گفتگو به زبان هنر شود

فاضل نظری 

محمد مبارکی

مرگ فردای قشنگی ست برای آن که 

در خیابان همه ی کودکی اش فال فروخت 

محمد مبارکی

«إن الغرابة کلها ولا أری أحداً سواک!»

کاری کردی دیگه هیچکسی به چشمای خسته‌ی من نمیاد...

فرشته دانش پژوه

ای کاش دلم سنگ‌ترین سنگ جهان بود

آن روز نگاهم که به چشمان تو افتاد... 

فرشته دانش‌پژوه

خضری لاری

چه گویمت که به دل، بی‌رُخت چه حال گذشت؟

غمت مباد اگر غم، وگر ملال گذشت...

خضری لاری 

اصغر معاذی

آه از این غربتِ نزدیک و از آن حسرتِ دور

عشق در سینه‌ی من هست و در آغوشم نیست... 

اصغر معاذی