زهرى ست که مینوشم ، هر روز به ناچارى
خو کرده دلم شاید ، با این غم تکرارى
هر لحظه نگاهش را ، میبازم و میخندم
من عاشق او هستم ، با قصد خود آزارى
کارن مقدم