به تو محتاج چنانم ؛ که فقیری به دِرَم
به تو مشتاق چنانم ؛ که غریقی به کنار
طبیب اصفهانی
مگر به خوابْ به روی تو وا شود چشمم
خدا کند که به خواب آشنا شود چشمم
ناجی شیرازی
به درد سفرهی آغوش من نخواهد خورد
تَنی که هر شَبه مهمان این و آن باشد
مصطفی احمدی
دستی برآر و مثلِ اناری مَرا بچین
ترسم که انتظار کند دانهدانهام ...
سعید بیابانکی
یک روز و یک شب لااقل در بَسترم ماند
آه از تو حتى با وفاتر بود بویت ...
زبان من اگر از شعر و شاعری دور است
تو را قسم به غزلهای شاعران برگرد...
حسین کرمی
چو آرزو به دلم خفتهای همیشه و حیف
«که آرزوی فریبندهٔ محال منی»
سیمین بهبهانی
من با کسی رازی ندارم مرد و مردانه
جز با زنی در عشق بیاندازه دیوانه...
محمدعلی بهمنی
ز فیض حُسن تو عالم شد آنچنان سیراب
که میتوان ز گل کاغذی گلاب گرفت
صائب تبریزی