شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

اکبر محکمی

شب فراق تو یک لحظه من قرار ندارم

مرو ز دیده که من تاب انتظار ندارم


چو با تو من بنشینم، خجل ز دیده‌ی خویشم

که در حضور تو جز چشم اشکبار ندارم


به غیر دیدن روی تو نیست هیچ امیدی

امید من تو برآور، به غیر کار ندارم


نه آشنا و نه بیگانه گشته واقف از این دل

غمم فزون شده از حد چو غمگسار ندارم


دلم اسیر تو و جان بسوخت زآتشِ عشقت

که از کمند تو دیگر ره فرار ندارم


به خاک درگهت «افتاده‌ام»، بگیر مرا دست

که بی‌تو در دو جهان هیچ افتخار ندارم‌...


اکبر محکمی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد