دل از هوای تو آکندهاست دلبرکم
اگر اشاره کنی، چون حباب میترکم!
اگر نریختهام تاکنون، به حرمت توست
دهان به شِکوه اگر وا نکرده هر تَرَکم
بمان، کجا بروی؟! کوچ، کار لکلکهاست
تو سالهاست که جَلد منی، کبوترکم
مرا ببخش، نگاهم چراغ بیرمقیست
ولی هنوز دلم روشن است شاپرکم
تو میروی... برو امّا مباد برگردی
مباد باز ببینی مرا مسافرکم...
حسین کرمی