شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

بهترین غزل های معاصر

،رمضان هم سپری شد خبری از تو نشد
از اَجَل یک خبری شد، خبری از تو نشد

هر که را می نگرم سهمی از این سفره گرفت
سهمِ ما خونجگری شد، خبری از تو نشد

غالباً پشتِ درِ بسته خبرهائی هست
کارمان دربه دری شد، خبری از تو نشد

نشد آخر که دلم را به کسی نسپارم
خانه مال دگری شد، خبری از تو نشد

فالِ فرخنده شبِ قدرِ مرا حافظ خواند
چه مبارک سحری شد، خبری از تو نشد....

عاشقانه معاصر


،درد دیوانگی ما دو برابر شده است
شاعری عاشق یک شاعر دیگر شده است

با نگاه تو تنم سخت به خود می لرزد
چشم های تو برای دل من شر شده است

بس که از روسریت شعر و غزل می ریزد
مو به مو شعر تو را خوانده و از بر شده است

چادرت شاعر مجموع پریشانی هاست
قافیه در هوس موی تو بر سر شده است

بعد لبخند تو بانو بخدا باور کن
خستگی های خدا هم بخدا در شده است

پس نگو پس بکشم پای خودم را چون عشق
اتفاقی ست که افتاده و دیگر شده است

دل دیوانه ی من باز جنون می خواهد
حال من با هوس عشق تو بهتر شده است

هانی ملک زاده


،نسیمی بافه های گیسوانم را رها کرده
خدا با بی قراری سرنوشتم را بنا کرده

همیشه معتقد بودم که عشق افسانه ای واهی ست 
ولی انگار حالا در دلم آتش به پا کرده

پشیمان است هرکس عشق را پنهان نگه دارد 
پشیمان تر کسی که عشق خود را برملا کرده

مگو با هیچ کس راز دلت را... زود می میرد 
گل سرخی که مشتش را برای خلق وا کرده

زمین هم دوست دارد در کنار آسمان باشد 
ولی تنها به یک دیدار از دور اکتفا کرده

تو روز آخر اسفند من آغاز فروردین 
خدامارا به همدیگر رسانده یا جدا کرده؟

طیبه عباس

بهترین غزل های معاصر


،این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود 
من عاشق او بودم و او عاشق "او" بود 

باشد که به عشقش برسد هیچ نگفتم 
یک عمر در این سینه غمش راز مگو بود 

من روی خوش زندگی ام را که ندیدم
هر روز دعا کرده ام ای کاش دو رو بود

عمر کم و بی همدم و غرق غم و بی تو 
چاقوی نداری همه دم زیر گلو بود 

من زیر سرم سنگ لحد بود و دلم خوش
که زیر سرش نرم شبیه پر قو بود

سیدتقی سیدی

بهترین غزل های معاصر


،مردِ چشم و گوش بسته، مشکلاتش کمتر است
شاهِ بزدل، احتمالِ کیش و ماتش کمتر است

خوش به حالش!وصفِ گیسوی تو را نشنیده است
هرکه با دیوانِ حافظ، ارتباطش کمتر است

لرزه بر پایش نمی افتد به هنگام وداع
مطمئنا،مصرفِ چایی-نباتش کمتر است

با زبانِ شاعرانِ شهرِ خود بیگانه است
آب با بنزین که باشد،اختلاطش کمتر است

جایگاه ویژه در دوزخ ندارد مثل ما !
احتمالِ گیر کردن در صراطش کمتر است

یار ما زیباتر از امثالِ حورالعین اوست
گرچه از فهمیدنِ حرفم سواتَ!ش کمتر است !

سید ایمان زعفرانچی

بهترین غزل های معاصر


،مادر این بوسه های چون مسیحایی ولی
مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی

،من غبارآلود ِهجرانم تو اما مدتی ست
عهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستی

یک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکست
بعد ِمن اندازه ی یک عشق روشن نیستی

،لاف آزادی زدی؛ حالا که رنگت کرده فصل
از گزند ِ بادهای هرزه ایمن نیستی

چون قیاسش می کنی با من، پس از من هرکسی
هرچه گوید عاشقم،می‌گویی:"اصلا نیستی"

دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم
اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی!


 کاظم بهمنی

بهترین غزل های معاصر


،با همه خوبم من اما با شما، خب بیشتر...

دوستم داری ولیکن من تو را... خُــب بیشتر!


لحظه ای مال منی و "تو" خطابت می کنم

گرچه سعی ام بوده تا گویم: "شما" خب بیشتر


غیر معمولی ست رفتار منو شک کرده اند...

اهل خانه، دوستــانِ آشنا خب بیشتر


اشک های بی هوا، بعضا سکوت بی دلیل ..

شعر اما می کند رسوا مرا، خب بیشتر !

 

 

فاطمه سادات مظلومی

بهترین غزل های معاصر


،رسمی نباش پیش من ... اینجا اداره نیست
قلبم سند به نام تو خورده ، اجاره نیست

شاید گناه می شود این بوسه ها ولی
آنجا که عشق امر کند ، هیچ چاره نیست

عشقِ نهفته در دلِ " من دوست دارمت "
ما بین صد هزار نهاد و گزاره نیست

تا نور آسمان منی در کنار تو
یک ذره احتیاج به ماه و ستاره نیست

در چشم هات عشق نفس می کشد ولی
ابراز دوستی که به ایما اشاره نیست

با بوسه هات کار دلم را تمام کن ..
" در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست "
 

 

 حانیه دری

غزل مهرداد تکلو


،بانو!چقدر ساده،چه گیرا نگاهتان


می چرخد آسمان و زمین دور ماهتان



گیسویتان شبیه من و روز و حال من


می آید این چه خوب به چشم سیاهتان



سرباز،دل ندارد و بیبی خجالتی ست


لطفن سفارشی بشود پیش شاهتان



دستان من به دست شما،این گناه نیست


اما نترس،پای دل من گناهتان



یک بار اشتباه ((عزیزم)) صدا زدید


عمری ست دلخوشم به همین اشتباهتان



((سید مهدی موسوی))