شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

چون زلیخی مژدگانی میدهم


،چون زلیخا مژدگانی میدهم بر قاصدی


تا خبر از حال و روز تو بیارد بهر من 

مهرداد تکلو

نشانت می دهد هر دم به انگشت


،نشانت مـی دهـد هـر دم بـه انـگشتِ عصـا ، پـیری
کـه مـرگ ایـن جـاست ؟
یـا ایـن جـاست ؟
یـا ایـن جـاست ؟
یـا ایـن جـا . . . ؟

بیدل دهلوی

بهرنگ قاسمی


،در خانه ی ما
هر کسی‌ چیزی کم داشت!
پدرِ مرحومم خنده،
خواهرم جهاز،
من کیف و کفش
و بیچاره مادرم
"خون"
رفتیم دکتر
گفتند که پسته خوب هست...!
پدر
با هزار مکافات
رفت منت کشی‌ِ پسته‌ای که
سالیانِ سال با ما قهر کرده بود!
یک مشت پسته ی زبان بسته را گرفت و به خانه آورد..
بیچاره‌ها لال بودند
خشک‌شان زده بود..
آمدیم سکوتشان را بشکنیم
دندانِ خواهرم شکست!
گفتیم اشکال ندارد
چیزی که عوض دارد
گله ندارد.
حالا من بزرگ شده ام
کار می‌‌کنم و
جیب‌ام باد می‌‌کند
پسته‌ها هم دهانشان تا بناگوش باز می‌‌شود!
.
.
.
.

هی‌ روزگار
هی‌ روزگار!


بهرنگ قاسمی

سمیه یزدانی


،گـفتـی: « بــرو کــه پیـر شـوی » ای پــدر بیــــا 

نفــریـن کـه در لبــاس دعــا کــرده‌ای ببیـن . . . !


سعید خرقانی

بیهوده نگردید به تکرار در این شهر


،بیهــوده نگردیــد به تکــرار در ایـن شهــر

او طـرز نــگاهـش بـه خـدا شعبـه نــدارد

انسیه آرزومندی

قدر تنی از پیرهنی فاصله


،قــدر تنــی از پیـرهنـی فــاصـلـه داریــم

وای از تـو چـه سخـت است ، همـین قدر جـدایـی

مهدی فرجی

شعر کوتاه


،یـوسف مـصر را بـگو ...!
سـکه بـه نـام خـود مـزن 
هــرپـسـری عـزیـز شـد یـاد پــدر نـمـی کـند ...!


مهدی سهیلی

سمیه یزدانی

،میوه فروش فکر می کند فقیر هستم

از بس که همیشه گفته ام

کمتر اقا ، خیلی کمتر

چند دانه سیب هم کافی است

رفتگر محل اما 

خیال می کند چه خانواده پولداری 

چقدر میوه که می ماند و دور می ریزند

هر دو سخت اشتباه می کنند 

در این خانه فقط

زنی است که تنها زندگی می کند


سمیه یزدانی