،گفته بودی عاقبت یک روز می‌بینی مرا

این قرار نصفه نیمه بیقرارم کرده است

سمیه یزدانی

،می رسی به جائی که ...

بن بست نیست امّا ...

دیگر مقصدی نداری ... ،

می نشینی و ...

تمام ...

سمیه یزدانی

سمیه یزدانی

،بـه گام هـای کـسان مـی بــرم گمــان کـه تــویـی

دلــم ز سینـه بــرون شـد ز بـس تپیـد ، بیـــا . . . !

سیمین بهبهانی

سمیه یزدانی

،ای نــاز تــو بـهـترین سـر آغــاز ...!

چـشمـی .... 

بـه نیـاز مـا ..... بینــداز

آقاسی

سمیه یزدانی

،به خونـم زد رقـم، تا با قلم شد آشنا دستش

پریرویی که می بردم به مکتب من کتابش را

صائب تبریزی

شعر کوتاه سمیه یزدانی

،تمام وجودم را وقفش کردم

او مرا با خود برد!

و این اتفاق تلخ ترین اهدا عضو تاریخ لقب گرفت

على استیرى

مهرداد تکلو

،حق داری ناراحت شوی !!!؟؟

 انروز که گفتی میروی

                   من نگفتم بمان. !!؟

 ولی حق بده ...!!

   عاشق خبر مرگ بشنود زبانش بند میرود....

مهرداد تکلو

سمیه یزدانی

،نگران نباش

ردیفم ...!

ردیف تلخ ترین غزل

که از دهان افتاده است ...!

بهروز جلیلوند

شعر کوتاه

،بعد از تو دیگر!

شعرهایم شبیه هیچ شعری نیستند!

قافیه ها را می بازند!

قالب را تهی می کنند!

وزن شان کم و زیاد میشود!

بعد از تو دیگر!

هیچ چیز ردیف نشد!

بهروز جلیلوند