حال من دست خودم نیست نبین آرامم
مثل پاییزم و یکباره بهم می ریزم
حامد فلاحی راد
چقدر اخم به چشم سیاه می آید
کباب کن دلمان را ، ذغالتان خوب است ...
انکس که میان ما جدایی افکند
دشنام نمی دهم ! چنان باد که من ...
فضل الله شفروه
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
من انتقام دلم را ز هجر می گیرم
شبی که لب بگذارم بر استان لبش
علی اکبر لطیفیان
به چشم آنکه ز هجران یار دلتنگ است
شبی به روز رساندن هزار فرسنگ است
صیدی تهرانی
با منی و تصویرت در صف تداعی ها
اختتام پیش از خواب ، افتتاح بیداری است
حسین منزوی
به هجر و وصل مرا تاب آرمیدن نیست
یکی ست شنبه و آدینه ای که من دارم ...
رهی معیری
خوشا شبی که به آرمگاه من باشی
من آسمان تو باشم ، تو ماه من باشی
فروغی بسطامی
قبولم می کند در پیری ام محراب اغوشت
به مسجد می رسند آخر چو میپوسند قران ها
محمد سهرابی