مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزی از این تلخ و شیرین روزها
فروغ فرخزاد
رسیدن تو را اگر کسی خبر بیاورد
بعید نیست از دلم که بال در بیاورد
سیده تکتم حسینی
کام ما را خبر از چاشنی مرهم نیست
لب زخمیم که از بخیه به هم آمده ایم
طالب آملی
بیمار چشم اویم و ان سنگدل مرا
درمان که بگذریم دعا هم نمی کند
سجاد سامانی
ترسم که نامه ام نرساند صبا به یار
بد کرد جان که همره باد صبا نرفت ...
اختری یزدی
من او شدم افسوس که او هم دگری شد
این بود دلیل همه افسردگی من
حسین کرمی
بسی ممنونم از دشمن که پیش دوست هر ساعت
بدم میگوید و می آردم هر لحظه در یادش ...
هدایت طبرستانی
رو به این آینه هر پیرهنی پوشیدم
غیر اغوش تو چیزی به تنم جور نشد
فرامرز عرب عامری
ساعت دنیای من کوک است با لب های تو
صبح را بیداری چشم تو تعیین میکند ....