آغوش با شکوه تو زندان من شده است
"زندان قصر" نام قشنگی برای توست
سید سعید صاحب علم
دکتر که دید افت فشارم همیشگی است
دست تو را گرفت به دستم فشار داد
فرزاد مشهدی
هر چند او شکست، ولی من هنوز هم
دارم عزیز حرمتِ عهدِ شکسته را...
سیمین_بهبهانى
از خلاف وعدهی آن بیوفا شادم، که هست
احتمال اینکه بازم وعدهی دیگر دهد...!
حزنی_اصفهانی
روی دیوارِ تو اعلامیهاش را بزنند
آنکه بین من و تو این همه دیوار کشید
علی_اکبر_لطیفیان
تویی مخاطب "امن یُجیب" هر شبهام
ولی بناست بمیرم به حال مضطر خویش...!
سجاد_شیرازیان
اذان گریه بلند است از مناره ی چشم
به روزه دار سکوتت بگو که افطار است..
مسیح_مسیحا