ای انکه نگاهت به نگاهی نگران است
دانی که دلم بی تو پر از داد و فغان است
پرهیز ز چشمان تو هرگز نتوانم
اما چه کنم چاره ندارم رمضان است
هر روز نوشتم که بگویم تو بیایی
هیهات که یار تو همان نامه رسان است
رفتی همه گفتند که تقصیر خودت بود
دلداری این خلق فقط زخم زبان است
صد نسخه نوشتند و نشد مرهم دردم
برگرد که تشخیص پزشکان سرطان است
محمد نهاوندی
این رابطه از بی محلی رنج میبرد
بودی تو هم یک ادم تو زرد دیگر
امید یعنی چشم گریانم به راهت
تقدیر یعنی بودنت با مرد دیگر
امیر حسین اقا طاهر
عجب خطای بزرگی است شاعری کردن
ولی به لطف همین اشتباه خوشبختم
دهان شهر پر است از کنایه ، اما من
به عهد با تو هنوزم که هست سر سختم
صادق ابراهیم زاده
خواهش برای اینکه بمانی نیاز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
شادم که کشته به دست خودت شدم
بر قبر من فاتحه خوانی نیاز نیست
مهرداد تکلو