گفته بودم «بعد ازین باید فراموشش کنم»
دیدمش وز یاد بردم گفتههای خویش را
مهدی اخوانثالث
جایی برای عشق و عطوفت نماندهاست
در بین این جماعت خودخواهِ منپرست
هرچند سخت و دیر، ولیکن شناختم
این چهرههای دوستنما، اهرمنپرست
با زندگان غریبه و با مردگان رفیق
این است رسم آدمیان کفنپرست..
فاطمه سالاروند
بختِ ناساز را چه چاره کنم؟
دست کوتاه را رسایی نیست
چشم پروانه روشن است از شمع
روشنایی جز آشنایی نیست
غنچه خندید، عندلیب گریست-
کاین چمن جای دلگشایی نیست
ای قلندر! ز بوریا مگذر
در ره فقر، میرزایی نیست
نگهش غیر بیوفایی نیست
میل آهو به آشنایی نیست
خودشناسی، خداشناساییست
«آذر» و یار را جدایی نیست...
اذر کشمیری