وقف علیست دارونداری که هست و نیست
ای رونق طواف نجف بی مزاریات!
رضا قاسمی
چیزی نصیب من نشد از کارگاه عشق
غیر از غمی که از سرِ من هم زیاد بود
فاضل نظری
دل فرو میریزد و تنها تماشا میکنم
مثل سربازی، سقوط آخرین دروازه را
حسین دهلوی
تویی همیشه بهار و منم که پاییزم
به پای آمدنت برگبرگ میریزم...
مجید ترکابادی
ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق
از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود
روزی که ز کوی تو سفر کردم و رفتم
هر گام که برداشت دلم، رو به قفا بود...
منشی کاشانی
دشنام خلق را ندهم جز دعا جواب
ابرم؛ ز تلخ گیرم و شیرین عوض دهم...
طالب آملی
با یک دروغ کهنه به خونم درافکنید
در دوردست، گرگی و چاهی هنوز هست...!
سعید بیابانکی