شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

سعدی


رویی که نخواستم که بیند همه‌کس

الا شب و روز پیش من باشد و بس


پیوست به دیگران و از من ببرید

یارب تو به فریاد من مسکین رس


سعدی


ترابی بلخی

به سنگ رخنه شد از بس گریستم بی‌تو


ز سنگ سخت‌ترم من که زیستم بی‌تو...


ترابی بلخی

یغمای نیشابوری


هزار شب به سحر آمد و سحر شد شام


ولی شبی که تو رفتی، سحر نگشته هنوز


یغمای نیشابوری


فاضل نظری

شراره‌ی غم عشق آتش‌افکن است هنوز

بیا که آتش مهر تو روشن است هنوز


شکایت از تو ندارم ولی بیا و ببین

چه زخم‌های عمیقی که بر تن است هنوز


درختی‌ام که بر آن حک شده‌ست نام کسی

غمت مباد که یاد تو با من است هنوز


اگر تو صخره‌ای و سنگدل، من آن موجم

که هر نفس هوسش با تو بودن است هنوز


دلم به یاد تو هم‌صحبت رقیبان است

وگرنه با همه غیر از تو دشمن است هنوز


فاضل نظری 


سلیم تهرانی

چو خاک گر چه ندارد وجود من قدری 


برای کوری دشمن نگاه دار مرا 


سلیم طهرانی 

طالب آملی

‏متاعِ دل به خریدارِ غم سزاوار است

وگرنه بر سرِ بازار، مشتری کم نیست


‎طالب آملی

شریف کاشی


‏نمردنم ز فراقت ز سخت‌جانی نیست


امیدِ وصل در این ماجرا گلوگیر است


شریف کاشی

حزین لاهیجی


‏نِیََم به هجر تو تنها؛ دو همنشین دارم

دلِ‌شکسته یکی، جانِ‌ بی‌قرار یکی...


حزین لاهیجی

رضا قاسمی


همین‌که رفتی، رختِ سپید بر تن کرد

ببخش موی مرا، اهلِ سوگواری نیست!


رضا قاسمی