شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

بعد از سلام عرض شود خدمت شما
ما نیز آدمیم بلانسبت شما!

بانوی من! زیاد مزاحم نمی شوم

یک عمر داده است دلم زحمت شما

باور کنید باز همین چند لحظه پیش

با عشق باز بود سر صحبت شما

اما هنوز هم که هنوز است به دلم

سر میزند زنی به قد و قامت شما

انگار سالهاست که کوچیده ای و ما

بر دوش می کشیم غم غربت شما

ما درد خویش را به خدا هم نگفته ایم

تا نشکنیم پیش کسی حرمت شما

من بیش از این مزاحم وقتت نمی شوم

بانو خدا زیاد کند عزت شما!

،نه آمدن این
شکوفه هاى بادام
و نه عطر تازه هوا ،
پرستو ها هم بى خود

شلوغش کرده اند ... ،
بهار فقط
بوى تن توست ..!

دوست داشتنت را بغل گرفتمُ دویدم...

کاشکی..آدم ها با دور شدنشان

دوست داشتن شان را هم می بردند

،پنهان می کنم

جای خالی ات را

در پستوی این عاشقانه ها

مثل کودکی که شبها

ترس‌هایش را زیر پتو خواب می کند!

،فرقی نمی کند

پنجه ی طلایی آفتاب باشد

یا انگشتهای خیس باران

این پنجره دیگر

جواب سلام آسمان را نخواهد داد

وقتی قرار نیست

تو از این کوچه بگذری!

،تنها

یک روسری جا گذاشته ای


ببین چگونه خاطراتت

در سرم کردی می رقصند!

،از آخرین سکانس زمستان 

تنها کرختی انگشتهایت را به خاطر داری

و من جای پاهای روی برف را!

بیا دور از هم اعتراف کنیم:

تو عاشق نبودی!

و من صرفا یک شاعر بودم!

،زبانم را غلاف کرده ام

چشمهایم را درویش!

زیبایی تو خلاف قانون عشق

دیوانه ای را عاقل کرده است!