شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

،با نامه های کاغذی ام
کشتی می سازم
ده ها کشتی بادبانی کوچک !
رهایشان می کنم
به همان رودی که می رود
به سمت خانه ی تو !
فقط ترسم از این است
پیش از آنکه نامه هایم را بخوانی
کشتی هایم غرق شوند !

،هر روز صبح
بند کفشهایت را که می‌بندی
بند دلم پاره می شود
و تا شب که برگردی
دلم با کفش های تو ‌، هزار راه می رود
 
قربانت گردم
دیگر خوب می‌دانم
به پای تو که نه
به دست تو پیر خواهم شد!

،بهترین آدمهای زندگی ...
همان هایی هستند که وقتی کنارشان می نشینی
چایی ات سرد می شود و دلت گرم!

،به تو فکر می کنم 
و برگ های زرد 
یکی یکی 
شکوفه می شوند
راستی
آنجا هم 
پاییز 
این همه زیباست؟ 

،آنقدر دعا کردم
تا پرنده شدم
اما حالا که این همه راه را
به سوی تو پَر زده ام
تو قیچی بدست
در پرچین نشسته ای
غافل از اینکه من
تو را بیشتر از پَرهایم دوست دارم.

،رسیده‌ام به تو
اما هنوز دلتنگ‌اَم!
انگار به اشتباه،
جای طلوع
در غروبِ چشم‌هایت
فرود آمده باشم!

،دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:
سلام... من تو را می خواهم

،همان بالا بمان،لذت میبرم وقتی همه به من میگویند" تاج سرت زیباست"...

،ب

الف

نون

واو

چقدر این چهار واژه شبیه تواند...