،چقدر خسته ام از کارهای اجبــاری
چقدر خسته ام از روزهای تــکراری
،بیا به مدت یک ماه، پُخت و پَز نکنیم!
چقدر روزه بگیرم به شوق افطاری؟
،چقدر ناله ی الغوث بودنت عشق است
تویی عبادتِ شیرین خواب و بیداری!
،بدون گوشی و لپ تاپ در کنارم باش
و بی خیال پروژه وَ حقِ همکاری!
و من به مدت یک ماه می شوم شیرین
برای دیدن فرهاد و شوق حَفاری
شعاع بودن من را بگیر و رسمم کن
مرا، جناب مهندس! به رقص پرگاری
بخوان "الهه ی ناز" و "تو ای پری..." با من
،من از ترانه، تو از اشتیـاق سـرشاری
دوباره آتش عشقی که می کشد شعله
دوباره خطبه ی عقدی که می شود جاری
و من عروس عجولی که دفعـه ی اول
بدون چیدن گل، داد می زنم آر.......ی!
پروانه بهزادی