پیش تو هرقدر از دلتنگیام گفتم نشد
دردِدل کردم ولی از دردهایم کم نشد
رفتی و در خود شکستم، نیستم غمگین که سرو
بعد طوفان بر زمین افتاد اما خم نشد
خواب دیدم در جهنم باز دنبال توام
بر غم عشق تو حتی مرگ هم مرهم نشد
هیچکس جای تو را در خاطراتم پر نکرد
بردی از یادم ولی یادت فراموشم نشد
جز وصالت آرزوهای زیادی داشتم
مثل صدها آرزوی دیگرم، این هم نشد
مجید ترکابادی
بیا به مصرع بعدی که شرح حال من است:
خیال من شده اویی که بیخیال من است!
خجالتم که بگویم به عقلِ دوراندیش
کسی که باور من بوده احتمال من است!
به سایهسار بلوطم همیشه میخوابید
همان که کلبهٔ او گرم از ذغال من است!
تمام قدرت او در «نه» صریحش بود
تمام مشکل من از زبان لال من است!
چه پاسخی بدهم در جواب اینکه: کجاست؟!
که این سؤال شما نیست؛ این سؤال من است!
حمزه کریم تباح فر