مرا انداخت پشت گوش پشت پیچ موهایش
مگر عاشق کُشان دارند از این تبعید بالاتر
منتظر باش که یک روز تو عاشق بشوی
هر چه با خلق کنی ، زود سرت می آید !
زهرا آزادی نیا
این شعرها دگر کفاف دلم را نمی دهد
من بعد از این به جای شعر ، فقط گریه میکنم !
هاتف حضرتی
چنان از خویش بیزارم که بعد از مردنم ، منکر
به جای گرز اتشبار با آیینه می آید
میلاد مهاد
تن من قایق لنگر زده در طوفان است
خودم اینجا ، دل من پیش تو سرگردان است ...
فاضل نظر
ان دیده که با مهر به سویم نگران بود
دیدم که نهانی نظرش با دگران بود
سیمین بهبهانی
شده شب تا به سحر یاد کسی باشی و لیک
او در آغوش کسی خواب و تو هم پیر شوی
رسول عسگری
تو نباشی من از این غصه و غم لبریزم
مثل دیوار ترک خورده فرو میریزم
زهرا شاکری