شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

مهرداد تکلو

،کجا بودی؟ که دیشب تا سحر در فکر گیسویت

دلم خواب پریشان دید و من تعبیرها کردم


نجیب کاشانی

مهرداد تکلو

،بانو نشد یکبار سر چشمه بروی

فردا نگویند پایین رود چندین جوان 

دوباره غرق شدن.....


مهرداد تکلو

مهرداد تکلو

،بوسه بر روی تو بانو ز هوس نیست بدان...

که تو خود یک ورق از مصحف قرآن منی..

مهرداد تکلو

مهرداد تکلو سمیه یزدانی

،آییه تَبَّتْ یَدا حتما سزاورش بُوَد...!!

،بر همان شاعر که وصف غیر معشوقش کند


مهرداد تکلو

داریوش جعفری

،آواره تر از باد به دنبال توام 
آشفته تر از زلف تو و حال توام 
با هر که خوشی برو به امید خدا 
من تا  ابدالعمر  فقط  مال  توام 

داریوش جعفری

داریوش جعفری


،من که از طایفهء ابرم و چون بارانم
با نوایی نمکین نام تو را میخوانم


نغمهء شرشر نابم همه باریدن توست
ورنه خشکیده کویری به رهِ طوفانم 

نوبهارم ز وجودت تو خودت میدانی
بی تو برگی به خزان رفته ام و میدانم

میل من گر نکنی بی تو خزان میمیرم
بی هوایت همه شب واله ام و حیرانم

سالها چشم به راه تو نشستم برگرد
جلوه کن من نه چنین مستحق هجرانم

در تف هجر تو از صبح ازل میسوزم
بی میِ وصلِ تو تا  شام ابد سوزانم

درگذار از چه مسیری؟ که نشینم به رهت
گر اشارت کنی ام خاک رهت میمانم

با که هستی به کجایی چه نشانیست ترا
بی خبر از توام و بادم و سرگردانم

پرده از رخ فکن ای یار که عمریست چو ابر
همه بغضم همه دردم همه دم گریانم
داریوش جعفری

سمیه یزدانی

"،این اتفاق بارها و بارها رخ داد:
مردی زنی را دوست داشت

این اتفاق بارها و بارها رخ داد:
زنی مردی را دوست داشت

این اتفاق بارها و بارها رخ داد:
زنی و مردی
کسی که دوست‌شان داشت را دوست نداشتند

روزی، روزگاری
اتفاقی افتاد
و احتمالاً همان یک بار بود:
مردی و زنی
همدیگر را دوست داشتند..."

روبر دسنوس

داریوش جعفری

"،رفت در ظلمت غم ، آن شب و شب‌ های دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم ...
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!"

فریدون مشیری

مهرداد تکلو

،حادثه نیست سبب کوه منا را بانو


حاجیان کشته ی ان زلف چلیپا شده اند...


مهرداد تکلو