شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

فاضل نظری

می‌بینمت از دور و زیاد است همین هم

این سوخته‌دل ساخته با کمتر از این هم


صدبار صدایت زدم اما نشنیدی

یک چشم بگردان به من گوشه‌نشین هم


عشقی که زمینی نشود فایده‌اش چیست؟

ای ماه بینداز نگاهی به زمین هم


گفتی که ز خود بگذر و دیدی که گذشتم

از روح و روان هم، تن و جان هم، دل و دین هم


از پیچ و خم رود گذشتیم و رسیدیم

از چشمه‌ی تردید به دریای یقین هم


ای زاهد اگر منکر عشقی به جهنم!

ما با تو نیاییم به فردوس برین هم


فاضل نظری


زمستان رفت و بر جان شقایق ها قرار آمد




به اشک شوق ِ ابرى بوته هاى گل به بار آمد






کمى تا چشم وا کردم از این خواب زمستانى




به چشم تار خود دیدم که یار از چشمه سار آمد






اگر عمرى سر ناسازگارى با دل ما داشت




به لطف چرخش دنیا ، دلش با ما کنار آمد






اگرچه نا امیدم کرده بود اخترشناسى پیر




ولى سیاره ى خوشبختى ام روى مدار آمد






پس از عمرى غزل گفتن به استقبالم آمد عشق




همان خارى که بر دل داشتم آرى به کار آمد