تپیدن، سوختن، در خاکوخون غلتیدن و مردن
بحمدالله که درد عاشقی تدبیرها دارد…
عالی شیرازی
در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
کوته کنیم که قصه ما کار دفترست
سعدی
لبم ز خنده و چشمم زِ گریه ترسیدهست
به اشکِ بی اثرِ خویش بس که خندیدم
کلیم کاشانی
دوست وقت دشمنی هم دوست میماند ولی
بعد از این تصمیم با تو، دشمنی یا آشتی...؟!
علی مقیمی