شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

با چه امیدی به " سبزه ها " گره بزنم ؟؟؟

تا بحال شنیده ای ، گره ای خوش بختی بیاورد !!!

اگر " گره ها " می توانستند خوشبختی بیاورند

امروز من خوش بخت ترین ادم روی زمین بودم.....

از بسکه در دل و کارهایم ،" گره های " کور دارم......

مهرداد تکلو

سرد و گرم

اخم میکنی


 سرد میشوم


     لب خند میزنی" گرم !!


         کمر به قتلم بسته ای مگر .......

من گمان می کردم...
دوستی همچون سروی سبز...
چارفصلش...همه آراستگی ست...
من چه می دانستم
دل هر کس دل نیست...

چقدر دوست داشتنی هستند ، آدم هایی که شبیه حرفهایشان هستند ...

رقـص نمـی دانـمــ ...

امـا هـر شـب 

به سـاز ِ خیـال ِ تو مـی رقـصـمــ .../!

گلایه

از بلند ی پاها نکنید !
شما ،
گلیم هایتان را
کوتاه
بافته اید. ...

فوت می کند

بر شعله های کوچکم

باد را با ما چکار!؟

ما که همیشه روی ایوانیم،

باد را با چراغ خاموش کاری نیست...