شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

،گـــ ــاهــــی...

دلم بــرای زمـــ ـانی...


کــه نمیشناختمت تنــــــ ــــــگ می شود...

کاش هیچوخت نمیشناختمت

،تو نیستی
اما من برایت چای می‌ریزم...

‏چه فرق می‌کند؟
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می‌کنم 

تو را نمی شود دید
اما
نمی توان
نادیده گرفت

" ،با آن همه دلداده "


...................دلـش بسته‌ی ما شد!


 


ای من به فدایِ دلِ دیوانه پسندش


 

،رفتگر جوان عاشق شده بود !




  جرات گفتنش را هم نداشت ...


هیچکس هم نمی دانست چرا کوچه ی دخترک ؛


از همه جا تمیزتر است ....


،امروز و فردا کنید ..

بهانه بجویید ..

تبصره بیاورید ..

آقای قاضی ، دستم به دامنتان ؛

کار ما را راه نیاندازید ..!

،یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد


بی گمان من می شوم بازنده و  او می برد




یک نفر از خواب بیدارم کند... دارد کسی


با خودش عشق مرا بازو به بازو می برد..!!

،خوش خط و تمیز و شیک؛

عاشق شده است

افتاده به جیک جیک ؛

عاشق شده است

یک قلب کشیده است و تیری در آن

خودکار سیاه بیک ؛

عاشق شده است...

،به لباسهایی فکر میکنم که خـریده ام .


امـّا !


تو که نیستی ببینی ...


،یک بار نه صد بار نه هر بار نفهمید

انگار نه انگار .. نه ! انگـار نفهمیـد

فـریاد زدم  دوستتـان دا ...

یک عمر به در گفتم و دیـوار نفهـمید  !!