شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

مهرداد تکلو


،من و تو چقدر شبیه ماسوله هستیم


سقف خیال های من

حیاط خانه توست


منوچهر ملکی

داریوش جعفری


،باز باران با ترانه 
با نوایی از خراسان
میخورَد بر بامِ قلبم 
السلام ای شاه خوبان
اشکبار شوق یارم 
بیقرارِ بیقرارم 
خانهء موسی بن جعفر 
شد گل افشان از حضورش
چشم نجمه گشته روشن 
از فروغ فوق نورش 
باز آمد نوبهاری 
بر زمین از لطف یزدان 
نسل هفتم را خدا زد 
گوییا بر نام ایران 
شد خراسان کوی جانان
 از شمیم و عطر قرآن 
باقدوم مهربانی 
خاک ما شد آسمانی 
در خراسان چون حرم زد 
خانه نه بیت الکرم زد 
سایه گستر شد به خاکم 
عشق او راسینه چاکم 
حاجی سلطان طوسم 
زائرش را پای بوسم 
تا قدم را در سرایِ 
ضامن آهو کشیدم 
بی هوا بین حریمش 
نعرهء یا هو کشیدم 
مست گشتم روبرویِ
 گنبد و صحن امامم
 بستم احرامی که گفتم 
زائر بیت الحرامم 
شکر میدارم خدارا 
زائرم کوی رضا را
سر به سجده دیدم آنجا
خیل شاهان و گدا را
گر مهیا نیست من را 
طاق و فرش کعبه بوسم 
حاجی سلطان عشقم 
خادم دربار طوسم
دیدم آن نقاره خانه
نغمه ای از او گرفته
دم ز سلطان خراسان 
ضامنِ آهو گرفته
جمله شاهان و فقیران 
همرهِ نقّاره داران
از سرِ شب دم گرفته 
،تا به وقتِ بامدادان
یا رضا جان یا رضا جان 


داریوش جعفری

شعر کوتاه مهرداد تکلو


،زندگی دلیل می خواهد


نمی بینمت...



پویا جمشیدی

فرشید زاهدی

،گاهی می خندم
گاهی گریه می کنم
گریه اما بیشتر اتفاق می افتد
به هر حال آدم
یکی از لباس هایش را بیشتر دوست دارد.

الهام اسلامی

بهترین غزل های معاصر

‌رو به من،، روزنه‌ای بسته شد از لب‌هایت 
رو به تـو،، پنـجره‌ای باز شد از دیـوارم
سهم تو جوهر ِ پـس داده‌ی خودکارت بود
سهم من پـاکت خالی شده‌ی سیـگارم
نـنوشتی،، که بدانم که: [به‌یادم هستی...]
سرفه کردم،، که بفهمی که: [تو را کم دارم]

جوهر و دوووود شدم،، لای دوتا انـگشتت
لُختم از لختـِگی خون، وسط تختی که...
ریـختـی روی بدن لـرزگی هـر شب من
مـرد بـدبخت،، کنـار زن ِ خوشبختی که...
بـغلم کن! که بخوابم که "بخوابم" یعنی:
مـردن ِ راحتـم از زنـدگی سختـی که...

قـرص خواب‌آورمو حل شده‌ام در کابوس
این همان حال خرابی‌ست که هر شب دارم
دارم از "هرچه" به یاد "همه چی" می‌افتم
نگرانـم نشو! حسی است که اغلب دارم
می‌نویسم که حواسم به خودم پرت شود
اسم تو! اسم تو! وردی‌ست که بر لب دارم

بـه هـدر رفتـگی‌ام،، از همه‌ی ثانیه‌ها
از همین خاطره‌هایی که خودت ساخته‌ای
باز افتــاده‌ام از فاصـله‌ها در یـادت...
که مـرا از سر آغـوش خـود انداختـه‌ای
بـه هـوایت،، نفـس جاده را مـی‌بـندم
شعر بودی که به هر قافیـه‌ام باختـه‌ای

دیگـر از دلخوشی خاطره هـم مـی‌ترسم
که کسی نیست.. کسی نیست.. کسی.. پهلویم
آن ور ِ آیـنـه دنـبال چـه مـی‌گردم باز؟!
در چـروکیـدن ِ بـغضـی وسط ابـرویـم
انتـظاری که مرا می‌کشد از آغوشت
صبر کن!.. حرف خودت را به‌خودت می‌گویم!

بغلم کن! که من از خسته شدن خسته‌تـرم
که تو معنی تـب سـرد مـرا مـی‌فهمـی
دوووود شو دانه‌ی دُردانه‌ی اسفنـد،، که تو
فـصل ماتـم زده‌ی زرد مـرا می‌فهمـی
درد من فاصله و این همه تنهایی نیست..
دردم این‌ست که... تو درد مـرا می‌فهمـی
که فـقط تو...
...که فـقط...
درد مرا می‌فهمــی؟؟؟!!

یاسر یسنا

غزل مهرداد تکلو


،آنجا که عشق با زبری زیر می شود

دلبر به انتظار نمک گیر می شود

فهمیده ای چرا به غذا لب نمی زنم ؟
آدم که خون دل بخورد سیر می شود

چون جنگ های تن به تن چرخ دنده هاست
دستی که لای موی تو درگیر می شود

توهین مکن به مسئله ی دل سپردنم
قرآن به قدر فهم تو تفسیر می شود

از گربه ی فرو شده در تنگنا بترس
هر گربه ای به وقت خطر شیر می شود !

حسین شیردل

.


،باغ بهشت فاصلهٔ پلکهای توست

هرگز بهشت کوچک من را به هم نزن


فرامرز عرب عامری

مهرداد تکلو

،خون به دل..خاک به سر..آه به لب..اشک به چشم

بى جمال تو چه ها بر من مسکین آمد... 

بیدل دهلوی

سمیه یزدانی

 "،تا که از جانب معشوق نباشد کششی "

رنج عاشق همه تا وقت اجل یکسان است


سمیه یزدانی