شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

میلاد با سعادت امیرالمونین  علی ابن ابیطالب و روز پدر بر همگان 

مبارک باد  

گفتم علی نگو که نفس در گلو شکست

گفتم علی و جان به لب آمد سبو شکست

گفتم علی نماز سفر پای او شکست

پرسید اگر چه شد دل شاعر بگو شکست

تنها نه روز و شب به دل من گرفته ای

خون تمام شیعه به گردن گرفته ای

بازار گرمی ام غزلم را غزال کرد

دم سردی ام  بلال سیه مست لال کرد

غم هم مرا که حمل به فرض محال کرد

گفتم علی نگو که مخاطب خیال کرد

می گویم و پس از صله خاموش می شوم

یادم تو را نگفته فراموش می شوم

دیدم که مرگ بهتر از اینگونه زیستن

یعنی سکوت به ز نخ واژه ریستن

تا کی دهن به قاطبه ی کاسه لیستن

باید به حال شیعه ی چون من گریستن

دوزخ شده است این تب نارس خودت بگو

من لال می شوم غزلم پس خودت بگو

آقا خودت بگو تو که در شعر یاوری

حیدر شدی دمار مرا در بیاوری ؟

وقتی که خاک سر به ره حیدر آورد

من فکر می کنم که زمین پر درآورد

آماده ام که شب نشده اهل شب شوم

چون خال لب سیاهی فرصت طلب شوم

گاهی برو ز سینه ی کافر جگر بیار

گاهی بیا و کفر مرا نیز در بیار

آقا خودت بگو تو که عیار و یاوری

حیدر شدی که دمار مرا در بیاوری

حیدر شدی که حرف خدا را غزل کنی

حی علای فاطمه خیر العمل کنی

غم را فشل کنی قدم فتنه شل کنی

مانند کوه زانوی خود را بغل کنی

حیدر شدی قضا و قدر را گره زنی

یک حمله کرده چند نفر را گره زنی

کشتی علی است بحر علی است نا خدا علی

احمد چه خواند ؟ هم نفس ربنا علی

زهرا چه گفت ؟ یک صد و ده بار یا علی

یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

ما دل شکسته ایم و اگر بند می خوریم

پیش از دعا به نام تو سوگند می خوریم

آدم نبود تا هوس نان و جو کند

هر کس که ابر کاشته باران درو کند

آن خصم کهنه تا به کی این زخم نو کند

بگذار سنگ هو زدن رود حو کند

اهل محل به دیدن ما آمدند ؟  نه

با اشک های فاطمه راه آمدند ؟  نه

کعبه دگر سیاه نپوشد ولی نشد

خم غدیر بغض ننوشد ولی نشد

پژمرده شد زمان و زمین رنگ و بو نداشت

بعد از علی نماز جماعت وضو نداشت

راه آمدم به شعله سپندم کنی علی

کوتاه آمدم که بلندم کنی علی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد