شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

حسین کرمی


چنان نشسته‌ای این روزها به باور من 

که جز تو هیچکسی نیست در برابر من

 

چه در سکوت اتاقم، چه در خیابان‌ها 

فقط حضور تو جاری‌ست در سراسر من

 

کدام دست، نمی‌دانم... این‌چنین پررنگ 

نوشته‌است تو را در تمام دفتر من؟


ببین چگونه سراسیمه رنگ می‌بازند 

کنار خاطره‌ات، خاطرات دیگر من

 

تو بی‌جواب‌ترینِ سؤال‌های منی

و همزمان شده‌ای راه‌حلّ آخر من

 

کنارِ بودنت، از این و آن نمی‌ترسم 

جهان، کنار تو شد یارِ آشناتر من

 

نیاز نیست بدانی، که خوب می‌دانی 

که روزگار چه آورد بی‌تو بر سر من...


حسین کرمی 

سیدای نسفی

در خانه‌ای که وصفِ رخِ یار بگذرد


خورشید خَم‌خَم از پسِ دیوار بگذرد


سیدای نسفی

بیدل


فردوسِ دل‌ ، اسیر خیال تو بودن است ...


بیدل

هوشنگ ابتهاج

دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت


ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی؟


هوشنگ ابتهاج

حسین کرمی


گرچه این شهر هراسان شده از بیماری 


من پرستارم و عمریست خطر کرده دلم ...


حسین کرمی



فاطمه مشاعی

با من بمان که مى گذرد لحظه هاى عمر


زیبا تر است جاده اگر همسفر شویم


فاطمه مشاعى

مهرداد تکلو


دو چشم میشی تو گرچه رام و آرامند

ولی اراده کنی ، شیر و شاه در دامند




هوشنگ ابتهاج

به بوی زلفِ تو دَم می‌زنم درین 

شبِ تار


وگرنه چون سحَرم بی تو یک نفَس 

نرود



هوشنگ ابتهاج

کبیر قزوینی

گرچه صبح آمد ولی 

دیشب میان اشک ها


در فراسوی خیالت ، 

همچنان جا مانده ام


کبیر قزوینی