شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

هاتف حضرتی

به پایان آمد این #دفتر


                   اگرچـه باهزاران غم...» 



هاتف حضرتی

محمد علی جوشانی


عشقی که گذارش به تو در خواب نمی‌خورد

از ما جگری خورد که قصاب نمی‌خورد


یک‌عمر دل‌آسوده به‌سر کردم و ای کاش

چشمم به تو در آن شب مهتاب نمی‌خورد


از برکه‌ی خشکیده مرا مرده گرفتی

این صید؛ فریب تو به قلاب نمی‌خورد


گر دورِ زمان این‌همه نامرد نمی‌شد

در جمجمه‌ی شیر، شغال آب نمی‌خورد


از تیغِ نهان در کفِ درمانده حذر کن

هر دشنه که بر گُرده‌ی سهراب نمی‌خورد...


محمدعلی جوشانی

نمی‌گویم دلم را خون مکن یا جان مکاه از غم


دل و جانم فدایت! هرچه می‌خواهد دلت آن کن


فکری رازی

 

هاتف حضرتی

در کوچه ها به وقت اذان جار می زنم...


شاید رسد به گوش تو یا ربّنای من...


هاتف حضرتـی



حزین لاهیجی

روز حساب می‌رسد ای زلفِ کج‌حساب


آشفته‌تر از این نکنی روزگار من


حزین لاهیجی

مجتبی سپید

هم شکارش کرده بودم هم شکارم کرده بود


فرض کن صیاد بر صیاد دام آورده بود


مجتبی سپید

حمیدرضا یگانه


طلوع عِشق و سرمستی

               به صبح عاشقان زیباست


دل از دنیا چه می‌خواهد

                خدا همراه عاشق هاست...



حمید رضا یگانه

حمید مصدق


گاهی چو آب هستم و

گاهی چو آتشم

از این دوگانگی‌ست 

که بس درد می‌کشم

سویَم میا و روح پریشان من مخوان

اوراق کهنه‌ای ز کتابی مشوشم



حمید مصدق 

عربیات

وحُبُّکَ مأساة کُبرى

لا أتمنّى أن تنسى...


و عشق تو، یک تراژدی بزرگ،

که آرزو نمی‌کنم فراموشم شود...


سعاد الصباح