عشقی که گذارش به تو در خواب نمیخورد
از ما جگری خورد که قصاب نمیخورد
یکعمر دلآسوده بهسر کردم و ای کاش
چشمم به تو در آن شب مهتاب نمیخورد
از برکهی خشکیده مرا مرده گرفتی
این صید؛ فریب تو به قلاب نمیخورد
گر دورِ زمان اینهمه نامرد نمیشد
در جمجمهی شیر، شغال آب نمیخورد
از تیغِ نهان در کفِ درمانده حذر کن
هر دشنه که بر گُردهی سهراب نمیخورد...
محمدعلی جوشانی
طلوع عِشق و سرمستی
به صبح عاشقان زیباست
دل از دنیا چه میخواهد
خدا همراه عاشق هاست...
حمید رضا یگانه
گاهی چو آب هستم و
گاهی چو آتشم
از این دوگانگیست
که بس درد میکشم
سویَم میا و روح پریشان من مخوان
اوراق کهنهای ز کتابی مشوشم
حمید مصدق
وحُبُّکَ مأساة کُبرى
لا أتمنّى أن تنسى...
و عشق تو، یک تراژدی بزرگ،
که آرزو نمیکنم فراموشم شود...
سعاد الصباح