کوهی بودم، به پای تو گَرد شدم
بازیچهی بادهای ولگرد شدم
تا در دل من حلول کردی، ای ماه!
انگشتنمای مرد و نامرد شدم...
خلیل جوادی
دنیا به لطف و مرحمت خود گذاشته
بر روی شانههای دلم بارِ درد را
پاییز، رنگ زندگی پُرغمِ من است
من درک میکنم غمِ این سرخ و زرد را...
وحید اشجع
شد فراموش آنکه بیش از قدر خویش آمد به چشم
آنکه با گمنام بودن سَر کند نامآور است ...
محمدحسنجمشیدی