شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

هوشنگ ابتهاج



خواب می‌آید و در چشم نمی‌یابد راه

یک طرف اشک رَهش بسته و یک سوی خیال


هوشنگ ابتهاج

کلیم کاشانی



غمنامه‌ی عاشق را ناخوانده مکن پاره 

بیچاره رقم کرده از خون‌ِ جگر چیزی


کلیم کاشانی

خواجوی کرمانی


خرم آن‌روز که من بوسه شمارم ز لبت

گرچه بیرون ز قیامت نبود روز شمار


خواجوی کرمانی

فاضل نظری

ای عشق! ای شکنجه‌گر مهربان من

دلسوزی تو می‌زند آتش به جان من


من راضی‌ام به مرگ، مرا زجرکش مکن

درد فراق بیشتر است از توان من


کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز

خالی‌ست جای بوسهء تو، بر لبان من


ویرانه است خانه من بی حضور تو

آشفته  است بی‌سر زلفت جهان من


بازآ و قفل بشکن و آزاد کن مرا

ای قهرمان گمشدهء داستان من


بر تربتم دو غنچه به هم بوسه می‌زنند

عشق است و زنده است هنوز آرمان من


فاضل نظری  

سجاد سامانی

دستت به گیسوان رهایش نمی‌رسد

از دوردست به نگاهی بسنده کن...!


سجاد سامانی

مهدی زنگنه

یک عده چه بی حساب بالا رفتند 

با لابی و انتصاب بالا رفتند 


تابوت شهید به روی هم میچیدند

از پله ی انقلاب بالا رفتند


مهدی زنگنه

امیر حسین خوشنویسان

گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است

اما چه سود حاصل گل های پر پر است

شرم از نگاه بلبل بی دل نمی کنید

کز هجر گل نوای فغانش به حنجر است


از آن زمان که آینه گردان شب شدید

آیینه دل از دم دوران مکدر است

فردایتان چکیده امروززندگی است

امروزتان طلیعه فردای محشر است


وقتی که تیغ کینه سر عشق را برید

وقتی حدیث درد برایم مکرر است

وقتی زچنگ شوم زمان مرگ می چکد

وقتی دل سیاه زمین جای گوهر است


وقتی بهار وصله ناجور فصل هاست

وقتی تبر مدافع حق صنوبر است

وقتی به دادگاه عدالت طناب دار

بر صدر می نشیند و قاضی و داور است


وقتی طراوت چمن از اشک ابرهاست

وقتی که نقش خون به دل ما مصور است

وقتی که نوح کشتی خود را به خون نشاند

وقتی که مار معجزه ی یک پیامبر است


وقتی که برخلاف تمام فسانه ها

امروز شعله، مسلخ سرخ سمندر است

از من مخواه شعر تر، ای بی خبر ز درد

شعری که خون از آن نچکد ننگ دفتر است

  ادامه مطلب ...