شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

علامه غروی اصفهانی

سینۀ تنگم مجال آه ندارد

جان بهوای لب است و راه ندارد


گوشۀ چشمی به سوی گوشه نشین کن

زانکه جز این گوشه کس پناه ندارد


گرچه سیه رو شدم غلام تو هستم

خواجه مگر بندۀ سیاه ندارد


از گنه من مگو که زادۀ آدم

ناخلف استی اگر گناه ندارد


هر که گدائی ز آستان تو آموخت

دولتی اندوختی که شاه ندارد


گنج تجلی ز کنج خلوت دل جو

نیک نظر کن که اشتباه ندارد


پیر خرد گر بخلوت تو برد پی

جز در آن خانه خانقاه ندارد


مهر تو در هر دلی که کرد تجلی

داد فروغی که مهر و ماه ندارد


مهر گیاه است حاصل دل عاشق

آب و گل ما جز این گیاه ندارد


مفتقر از سر عشق دم نتوان زد

سر برود زانکه سرّ نگاه ندارد


علامه غروی اصفهانی

حافظ

دعای گوشه‌نشینان بلا بگرداند

چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری


حافظ

محمد عزیزی

هزار دفعه مرا کشت و زنده کرد، آری!

"امید" گاه همین‌قدر مایه‌ی رنج است... 


محمد عزیزی

مجید ترکابادی

زمین بی تو و دوزخ به یک اندازه سوزانند 


چه فرقی می‌کند اینجا و آنجا؟ هرچه بادا باد


مجید ترکابادی

حافظ

می‌کند حافظ دعایی، بشنو آمینی بگو


روزی ما باد لعل شکَّرافشان شما 


 حافظ

محمد عزیزی

پس از تو زنده نمی‌ماندم؛ این مبالغه نیست

هزار مرتبه جان دادم و خدا نگرفت..


محمد عزیزی