،مشق شعر میکنم
تا تو را زیبا تر از هر شب بسرایم
و افسوسی
که جوهر رو به پایان است
،شکایت چشمانت را کرده امجعل کرده اند زیبایی را
،به روی دنیا خندیده ام
پرو شده است
سیلی میزند
،همه دور دنیا می گردند
دنیا از من خوشش آمده
مدام دور من میگردد
،گوشه ای افتاده ام
دور از خدا
نه جبرئیل نه تو
آیه ای برایم نمیخوانید !
اگر عیسی نبود
عزرائیل امانم نمیداد
،برای چندمین بار
صیغه را خواندم
هنوز گل میچیند
باغبان قصه ما